{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
سالها پرسیدم از خود کیستم؟ آتشم، شورم، شرارم،چیستم؟ دیدمش امروز، دانستم کنون او بجز من ، من بجز او نیستم
هوس کرده ام خوب نباشم شاید حالم را بپرسی....
هر کس که دلی داشت به دلدار سپرد این دل نفرین شده ماست که تنهاست هنوز
دیشب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم تا به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم، همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود، همه در دفتر من حسرت دیدار تو بود.
در اين شبهاي تنهايي اگر اهى كشم زتنهايى تو را هيچ وقت ديگر شريك آه خود نميدانم
بر دوش دلم بار غمت سنگین است / دور از تو همیشه قلب من غمگین است
بی تو پیمودن شبها شدنی نیست شبهای پرازدرد که فرداشدنی نیست گفتم که برایت بفرستم دل خود را افسوس که نامه دلم تا شدنی نیست.
فكر تنهايى نباش تنهايى خودش تنهاست ، به فكر كسى باش كه بى تو تنهاست
ای که مدت هاست با من نیستی من همانم که تو با من زیستی رنجهایم را شنیدی باز هم عاقبت گفتی غریبه کیستی؟
و من پنداشتم او مرا خواهد برد ، به همان کوچه رنگین شده از تابستان به همان خانه بی رنگ و ریا و همان لحظه که بی تاب شوم او مرا خواهد برد به همان سادگی رفتن باد او مرا برد. . . ولی برد ز یاد . . .
غربت آن نیست که تنها باشی ، فارغ از فتنه ی فردا باشی غربت آن است که چون قطره ی آب ، در پی دریا باشی غربت آن است که مثل من و دل ، در میان همه کس یکه و تنها باشی ...
آدمك آخر دنياست بخند. آدمك مرگ همين جاست بخند. دستخطي كه تو را عاشق كرد شوخي كاغذي ماست بخند. آدمك خرنشوي گريه كني كل دنيا سراب است بخند. خدام مثل تو تنهاست بخند.
سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست گر در این خلوت بمیرم ، هیچ کس آگاه نیست من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی این رفیق نیمه راهم گاه هست گاه نیست
یکی محبت میکنه، یکی ناز، اونی که ناز میکنه همیشه محبت میبینه اما اونی که محبت میکنه همیشه تنهای تنهاست.
چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهاييست * ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشاييست.
هميشه نگاهى را باور كن كه وقتى از آن دور شدى در انتظارت بماند...
سالها پرسیدم از خود کیستم؟ آتشم، شورم، شرارم،چیستم؟ دیدمش امروز، دانستم کنون او بجز من ، من بجز او نیستم
هوس کرده ام خوب نباشم شاید حالم را بپرسی....
هر کس که دلی داشت به دلدار سپرد این دل نفرین شده ماست که تنهاست هنوز
دیشب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم تا به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم، همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود، همه در دفتر من حسرت دیدار تو بود.
در اين شبهاي تنهايي اگر اهى كشم زتنهايى تو را هيچ وقت ديگر شريك آه خود نميدانم
بر دوش دلم بار غمت سنگین است / دور از تو همیشه قلب من غمگین است
بی تو پیمودن شبها شدنی نیست شبهای پرازدرد که فرداشدنی نیست گفتم که برایت بفرستم دل خود را افسوس که نامه دلم تا شدنی نیست.
فكر تنهايى نباش تنهايى خودش تنهاست ، به فكر كسى باش كه بى تو تنهاست
ای که مدت هاست با من نیستی من همانم که تو با من زیستی رنجهایم را شنیدی باز هم عاقبت گفتی غریبه کیستی؟
و من پنداشتم او مرا خواهد برد ، به همان کوچه رنگین شده از تابستان به همان خانه بی رنگ و ریا و همان لحظه که بی تاب شوم او مرا خواهد برد به همان سادگی رفتن باد او مرا برد. . . ولی برد ز یاد . . .
غربت آن نیست که تنها باشی ، فارغ از فتنه ی فردا باشی غربت آن است که چون قطره ی آب ، در پی دریا باشی غربت آن است که مثل من و دل ، در میان همه کس یکه و تنها باشی ...
آدمك آخر دنياست بخند. آدمك مرگ همين جاست بخند. دستخطي كه تو را عاشق كرد شوخي كاغذي ماست بخند. آدمك خرنشوي گريه كني كل دنيا سراب است بخند. خدام مثل تو تنهاست بخند.
سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست گر در این خلوت بمیرم ، هیچ کس آگاه نیست من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی این رفیق نیمه راهم گاه هست گاه نیست
یکی محبت میکنه، یکی ناز، اونی که ناز میکنه همیشه محبت میبینه اما اونی که محبت میکنه همیشه تنهای تنهاست.
چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهاييست * ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشاييست.
هميشه نگاهى را باور كن كه وقتى از آن دور شدى در انتظارت بماند...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}